تازه چه خبر؟
جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, :: 10:24 ::  نويسنده : سکوت

آقاجان شب به شب تمرین ریاضی می داد. به ریاضی می گفت: حساب. اعداد را زیر هم می نوشت برایم، عمودی. من می گفتم: باید افقی باشد. هنوز جمع تک رقمی بود. من حرص می خوردم که حساب نه، ریاضی. 



ادامه مطلب ...


جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, :: 10:21 ::  نويسنده : سکوت

روزی پسـری جـوان و پرشـور از شهـری دور نزد شیوانا آمد و به او گفت که می خواهد در کمترین زمان ممکن درس های معرفت را بیاموزد و به شهر خودش برگردد. 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 5 بهمن 1389برچسب:, :: 9:0 ::  نويسنده : سکوت
 
پیامبری از کنار خانه ما رد شد. باران گرفت. مادرم گفت: چه بارانی می آید.


ادامه مطلب ...


شنبه 2 بهمن 1389برچسب:, :: 10:28 ::  نويسنده : سکوت

روزی که شیطان تلفنی تماس گرفت و بی مقدمه گفت: `حاضرم رؤیای تو را تبدیل به واقعیت کنم`، به ناگاه شوکه شدم! باورم نمی شد! تنم خیس عرق شده بود! وحشت و ترس سرا پای وجودم را فرا گرفته بود! به هر زحمتی که بود خودم را جمع کردم و بالاخره قراری برای مصاحبه گذاشتم. 



ادامه مطلب ...


جمعه 1 بهمن 1389برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : سکوت

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:, :: 19:17 ::  نويسنده : سکوت

 

چند سال پیش گروهی از فروشندگان در شیکاگو برای شرکت در یک سخنرانی عازم سفر میشوند و همگی به همسران خود وعده میدهند که روز جمعه حتماً برای صرف شام کنار همسران خود خواهند بود.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:, :: 19:8 ::  نويسنده : سکوت

 

ماجرایی در تاریخ ۱۳۵۹ شمسی مطابق با ۱۹۸۰ میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست که اهالی کشور مصر به شهرهای نزدیک و روستاهای مجاور را به خود معطوف داشت، و آن را نویسنده معروف، استاد اسماعیل، در کتاب خود به نام `انسان و اشباح جن` چنین می نویسد :



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:, :: 19:5 ::  نويسنده : سکوت

 

وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می کنند ... که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:, :: 18:45 ::  نويسنده : سکوت

 

دیروز بر دروازه ی معبد ایستادم و از رهگذران درباره ی رموز و آداب عشق پرسیدم. مردی میانسال می گذشت. جسمی بی رمق و چهره ای غمگین داشت



ادامه مطلب ...


21 آبان 1389برچسب:, :: 12:29 ::  نويسنده : سکوت

 

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند : فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند !!!

        عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند...

        ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت : ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!

        عابد گفت : نه، بریدن درخت اولویت دارد...



ادامه مطلب ...


 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب